بستر جنبشهای فرهنگی و اجتماعی جدید؛ از خیابانهای حقیقی تا کوچهپسکوچههای مجازی
بستر جنبشهای فرهنگی و اجتماعی جدید؛ از خیابانهای حقیقی تا کوچهپسکوچههای مجازی
به به گفته پایگاه خبری فضای مجازی ایران فیمنا؛ در فضای مجازی شاهد بازتاب بعضی خبرهای جدید و همچنین حوادث به شکل برجستهتر هستیم. در آن فضا با یک رویکرد از پیش مشخص کردن شده، بعضی جریانات تقویت شده و همچنین بعضی دیگر نیز به حاشیه رانده میشوند تا همگرایی و همچنین انسجام مورد بهره بری و استفاده و نیاز ضروری جهت حرکت در مسیر مورد انتظار برنامه جذاب و جالب و خوبریزان […]
به به گفته پایگاه خبری فضای مجازی ایران فیمنا؛ در فضای مجازی شاهد بازتاب بعضی خبرهای جدید و همچنین حوادث به شکل برجستهتر هستیم. در آن فضا با یک رویکرد از پیش مشخص کردن شده، بعضی جریانات تقویت شده و همچنین بعضی دیگر نیز به حاشیه رانده میشوند تا همگرایی و همچنین انسجام مورد بهره بری و استفاده و نیاز ضروری جهت حرکت در مسیر مورد انتظار برنامه جذاب و جالب و خوبریزان آن هم قرار گیرد.
اینترنت با در اختیار قراردادن فضای مناسب جهت بازنشر و همچنین تولید محتوا، فرصتی جهت همگرایی و همچنین تجمع اشخاص در فضای مجازی فراهم میکند. در ادامه، آنها هویت خود و همچنین غیره ای را از طریق پیوندهای درون شبکه و همچنین تیمبندیهای سیاسی و همچنین فرهنگی و اجتماعی تعریف میکنند. آنکه اینترنت و همچنین شبکههای فرهنگی و اجتماعی چه نقشی در بسیج تودهها و همچنین جریان سازی در فضای مجازی دارند، موضوع اصلی آن نوشتار را شکل میدهد.
اولویت اینترنت در شکلدهی به جنبشهای فرهنگی و اجتماعی
اینترنت به عنوان ابزاری شناسانده شده که قدرت اشاعه ارزشهایی مانند مشارکت، عدالت، آزادی گفتن، حق تشکیل اجتماعات و همچنین عضویت در تیمهای اپوزیسیون را داراست. از سوی دیگر به دلیل عدم مشخص کردن پذیری اینترنت از سلسله مراتب سازمانی، شکلگیری جنبشها با کمترین مقاومت یا سختگیری همراه می باشد. انعطاف پذیری در همپوشانی حلقههای همگرا و همچنین تشکیل تیمهای متنوع و گوناگون و مختلف با سرگروهی فعالان رسانهای یا اینترنتی موجب تساهل و همچنین انعطاف آن تیمها در فضای مجازی شده می باشد. با آن حجم پراکندگی در آراء و همچنین نظرات، شکل گیری آن تیمها سریع و همچنین عمر آن هم نیز خیلی زیاد ناپایدار می باشد.
در فضای اینترنت سردمداران پیاده سازی و راه اندازی جنبشهای فرهنگی و اجتماعی در تلاشاند با ساخته یا ایجاد منابع خبری مورد اعتماد خود و همچنین معرفی آن هم به عموم شهروندان و مردم شهر به عنوان منبع خبر موثق و همچنین بدون سوگیری، به اصطلاح خود آگاهی سیاسی را جهت کاربران بازتعریف کنند. در شبکههای فرهنگی و اجتماعی فرصت ساخته یا ایجاد پیوند بین فعالان آن قبیل جنبشها از سراسر جهان میسر میمی شود و همچنین اعتراضها با برشمردن مصادیق متنوع و گوناگون و مختلف از قبیل فساد، بی عدالتی، خفقان و همچنین موارد نظیر آن برانگیخته میمی شود.
الگوی مورد بهره بری و استفاده در ساخته یا ایجاد جنبشهای سیاسی در چند سال شمسی اخیر دسترسی به حکومت دموکراتیک، آزادی گفتن و همچنین رعایت حقوق بشر بوده می باشد. از آنجا که رسانهها امکان بازنمایی یک حادثه را از زوایای خاص و همچنین البته متنوع دارند، حوادث به روش دلخواه از چند زوایه متناقض و همچنین محدود عرضه میمی شود تا فضای مناقضه و همچنین درگیری اوفول نکرده و همچنین از طرفی هر فرد خود را در گفتن واقعیت و حقیقت محض، محق بداند.
مطالعات بسیاری هم در آن باره گرفته شده که ثابت کند کاربران شبکههای فرهنگی و اجتماعی، وبلاگ نویسان و همچنین فعالان اینترنتی به عنوان افرادی هدفمند و همچنین اثرگذار، عاملی مهم در افزایش مشارکت سیاسی مجازی خواهند بود و همچنین گاهاً توانایی شکلدهی به حرکت حلقههای متکثر و همچنین نسبتاً هم هدف را دارا خواهند بود. ولی باید توجه داشت لازمه ثمربخشی آن حرکتها قرار گرفتن در مسیر توسعه دموکراسی به شیوه اروپایی می باشد.
بستر جنبشهای فرهنگی و اجتماعی جدید
شبکههای فرهنگی و اجتماعی در فضای مجازی پتانسیل بالایی جهت تیمهای مخالف و همچنین منتقد فراهم کرد تا از آن طریق بتوانند نظرات خود را در حلقههای همفکر نشر دهند و همچنین تیمهای پهناور و بزرگتر و همچنین پایدارتر ساخته یا ایجاد کنند. طبق نظریات معاصر، اشخاص در فضای رسانه قادر به گفتن نظرات و همچنین عقاید خود خواهند بود و همچنین جلوگیری از کنش آزادانه سیاسی و همچنین فرهنگی و اجتماعی در آن فضا تقریبا غیرممکن می باشد.
داوینینگ به نقل از بوومن آورده می باشد که فقدان فضای عمومی در جایی که اشخاص میتوانند پلی بین دغدغههای فردی یا شخصی و همچنین مسائل فرهنگی و اجتماعی خود ساخته یا ایجاد کنند، چالش عمده در برابر جوامع دموکراتیک امروزی می باشد و همچنین جوامع دموکراتیک امروزی را کشورهای در حال توسعه میداند. اینترنت به عنوان بستری مناسب جهت شکلگیری جنبشهای فرهنگی و اجتماعی محسوب شده و همچنین در نظریات تیمی از نظریه پردازان اروپایی آمده می باشد که «هنگام وقوع جنبشهای فرهنگی و اجتماعی، اینترنت میتواند جهت شهروندانی که خواهان تغییرات فرهنگی و اجتماعی خواهند بود، سازنده یک بسیج تودهای باشد» (فرهادی به نقل از داوینینگ ۲۰۰۱).
به بیانی دیگر آنها تلاش کردند از طریق نشر به گفتههای علمی در فاصله سال شمسیهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۶ بستر مورد بهره بری و استفاده و نیاز ضروری را در ذهن کاربران اینترنت به عنوان یک تیم نخبه، منتقد و همچنین فعال فراهم کنند تا در فرصت مناسب شرایط جهت جنبشهای فرهنگی و اجتماعی توسط شهروندان و مردم شهر هر کشور به راحتی میسر می شود. آن نگرش در خلال فیلم دیدنی و جذابها، خبرهای جدید، به گفتههای سیاسی و همچنین فرهنگی و اجتماعی کشورهای غرب و همچنین مواردی از آن قبیل نیز تقویت شد تا اعتمادسازی به هویتهای معلوم و همچنین مجهول در فضای مجازی با هدف ساخته یا ایجاد تیم و همچنین حلقههای همفکر فراهم می شود. آنها تلاش کردند تا فعالان اینترنتی و همچنین روزنامهنگاران را در پذیرش آن نقطه مجاب کنند که اینترنت با افزایش آگاهی سیاسی و همچنین اشاعه نگرشهای مدنی و همچنین دموکراتیک، قابلیت آن هم را دارد که اشخاص و همچنین تیمهای در حاشیه مانده سیاسی را در فعالیتهای سیاسی درگیر و همچنین فعال کند (سردارنیا،۱۳۸۸: ۲۰۸).
شبکههای فرهنگی و اجتماعی یکی از فضاهای عمومی شکل گرفته در فضای سایبر می باشد که امکان تیمبندی و همچنین دستهبندی اشخاص و همچنین همچنین تشکیل هویتهای مشترک را از طریق تحریک حساسیتهای متنوع و گوناگون و مختلف قومی، مذهبی، سیاسی و همچنین … امکان پذیر میسازد. وجود دشمن و همچنین دوست جهت پویایی آن شبکهها ضروری می باشد و همچنین غیریت از طریق معنا و همچنین تعریف خود شکل میگیرد.
به مرور آن رویکرد در شبکههای فرهنگی و اجتماعی القا شد که آن فضای مجازی میتواند با ساخته یا ایجاد حس امنیت و همچنین آزادی اکثرا و بیشتر بر صراحت پیامها و همچنین سخن گفتن بدون لفافه و همچنین ترس (که در فضای حقیقی وجود دارد) بیفزاید و همچنین فرصت بیشتری نیز جهت آشنایی با اشخاص مرجع در آن حوزه فراهم کند.

فضای مجازی در تحولات اخیر ایران
طبق آمار نشر یافته شده شده جهانی ایران بیش از ۴۶ میلیون کاربر اینترنت دارد که اغلب در تیم سنی جوون و همچنین نوجوون قرار دارند. آن تیم به سرمایه مجازی ایران در فضای مجازی مبدل شدند که غرب تلاش کرده می باشد با مهندسی فرهنگی، آنها را در فضای تخریبی، آسیبی یا تعلیقی قرار دهد تا دیگر بهره بری و استفاده مفید در جهت منافع کشور مد نظر آنها نباشد.
بایستی و حتما اشاره کرد به دلیل هویت کاذبی که فضای مجازی به کنشگران سیاسی میدهد، فرد در عرصه مجازی خود را محور تولید تلقی کرده و همچنین از سویی دیگر به دلیل نظارت محدودتر نظام سیاسی و همچنین احساس آزادی اکثرا و بیشتر نسبت به سایر رسانهها، کاربر از شبکههای فرهنگی و اجتماعی به عنوان عرصهای هویتساز و همچنین منفک شده از حکومت بهره میجوید؛ نوشتهها و همچنین تمرکز بر خبرهای جدید در موجهای ساخته یا ایجاد شده در موقعیتهای آن چنینی مثل عدسیای عمل میکند که با تمرکز بر یک موضوع، به نوعی آن هم موضوع را در فضای ملتهب موجود برجسته میسازد.
از مطالعات آن چنینی که فضا را جهت پذیرش تحولات سیاسی در ایران آماده میساخت میقدرت به تحقیقات «ریگبی»[۱] اشاره کرد. او همچنین در پژوهش خود به آن موضوع میپردازد که خودسانسوری در نوشتههای وبلاگی ایرانیان وجود دارد و همچنین آن ربطی به موقعیت جغرافیایی یا رسم الخط فارسی و همچنین انگلیسی آنها ندارند. او همچنین با اشاره به پیشینه تاریخی ایرانیان در گفتن عقاید و همچنین نگرشهای سیاسی به پارادوکسی که حاصل از ارائه فضای باز سیاسی در اینترنت و همچنین روحیه خودسانسوری ایرانیان می باشد اشاره دارد.
او همچنین نیز به نوعی معتقد می باشد که ساخته یا ایجاد حلقهها و همچنین هویتهای معنادار مشترک، از پیامدهای حضور اینترنت در هر جامعه بوده که بایستی و حتما جهت ساخته یا ایجاد جنبشهای فرهنگی و اجتماعی مورد بهره بری و استفاده قرار گیرد. خام نوریس (نویسنده کتاب شکاف رقمی:۲۰۰۱) نیز معتقد می باشد اینترنت به آگاه سازی، سازماندهی، بسیج و همچنین درگیرشدگی مدنی و همچنین سیاسی اشخاص جوون و همچنین تحصیلکرده منجر میمی شود. او همچنین معتقد می باشد آن اشخاص از تریبون اینترنت میتوانند فساد سیاسی و همچنین اقتصادی حکومت و همچنین حکومت را برملا سازند و همچنین عملکرد آن دولتمردان را به چالش بکشند.
برساخت جنبشفرهنگی و اجتماعی در فیسبوک و همچنین توییتر
جهت تداوم اختلاف در جریان فتنه ۸۸، تیمهای مخالف مستلزم و نیاز به تعریف طرف مقابل خود داشتند. آنها جهت تعریف هویت خود، نیازمند حمله به عقاید و همچنین کنشهای «غیره ای» به عنوان دشمن بودند. در فضای شبکههای فرهنگی و اجتماعی مانند فیسبوک به دلیل عدم امکان نظارت کامل حکومتها، امکان ساختار شکنی و همچنین به چالش کشیدن تمام ارزشها و همچنین نگرشهای پذیرفته شده در ایران از سوی تیمها و همچنین افراد پیشرو فراهم شد. پس نتیجه آن می شود که آن شکست حدود، برهمریختگی ذهنی ارزش ها در میان بخشی از شهروندان و مردم شهر بود. فرصت طلبان از آن موقعیت جهت تعریف خود به عنوان دانای کل و همچنین حامی بدون منفعت سربرآورده و همچنین از ابزارهای گوناگون جهت ادامه پیدا کردن و یافتن آن جریانات بهره بری و استفاده کردند.
در آن راه آنها با بهره بری و استفاده از شیوههایی زیرا و به درستی که برچسب زدن، پاره واقعیت و حقیقت گویی، شایعه سازی، برجسته سازی و همچنین اهریمن سازی سعی در منفی کردن دیدگاه شهروندان و مردم شهر ایران و همچنین جهان نسبت به نظام جمهوری اسلامی ایران داشتند و همچنین از شبکههای فارسی زبان جهت پوشش آن حرکتها بهره بری و استفاده فراوان کردند.
در سال شمسی ۲۰۰۷ کنگره آمریکا ضمن تصویب بودجه ۵۵ میلیون دلاری جهت جنگ نرم علیه جمهوری اسلامی ایران با عنوان «قانون قربانیان سانسور در ایران»، ریاست جمهور آمریکا را موظف کرد ۹۰ روز بعد از تصویب آن قانون گزارشی از تلاشهای آمریکا جهت پخش برنامه جذاب و جالب و خوبهای بین المللی، تلاشهای حکومت ایران جهت مسدود ساختن پخش برنامه جذاب و جالب و خوبهای مورد حمایت آمریکا، تلاشهای حکومت ایران جهت کنترل یا مسدود ساختن دسترسی به اینترنت، برنامه جذاب و جالب و خوبهای مورد بهره بری و استفاده و نیاز ضروری جهت بهره بری و استفاده از بودجه مرتبط به رسانه، تعامل و همچنین آموزش الکترونیک ایرانیان و همچنین همچنین تفکیکی جامع میان مبالغ اختصاص یافته و همچنین هزینه شده جهت رسانههای الکترونیک، و همچنین ارزیابی تاثیر آن مبالغ ارائه دهد.
تحقیر موفقیتها اشخاص و همچنین نظام، پهناور و بزرگ جلوه دادن معظلات و مسائل و مشکلات، سوق دادن معظلات و مسائل و مشکلات به مسائلی که در راستای اهداف غرب باشد، مشروعیت زدایی از نظام سیاسی، بسترسازی جهت تغییر نظام سیاسی در ایران، ساخته یا ایجاد موجهای متنوع و گوناگون و مختلف فرهنگی و اجتماعی، تشکیل اجتماعات در فضای حقیقی و همچنین … همگی با رویکرد سیاسی و همچنین اقتصادی و همچنین با هدف سلطه بر ایران در آن فضاها شکل گرفت. اوباما در صفحه فیسبوک خود در سال شمسی ۸۹، پیام تبریک سال شمسی نو شمسی را به ایرانیان با تغییر رویه نظام سیاسی همراه ساخت و همچنین گفت:
«من میل دارم به روشنی با بزرگان و رهبران ایران سخن بگویم. پس آن فصلی جهت آغازی نو می باشد. ما اختلافاتی جدی داریم که با گذشت زمان بر آنها افزوده شده می باشد. حکومت من اکنون به دیپلماسی متعهد می باشد که طیف کاملی از مسائلی را که پیش روی ماست مورد بررسی کردن قرار میدهد و همچنین در صدد ساخته یا ایجاد یک پیوند سازنده میان ایالات متحده، ایران و همچنین جامعه جهانی می باشد. آن فرایند با تهدید به پیش نمی رود. به جای آن هم ما خواستار برقراری ارتباطی صادقانه و همچنین مبتنی بر احترام متقابل هستیم. تو نیز در برابر خود گزینه ای دارید. ایالات متحده مایل می باشد که جمهوری اسلامی ایران بر جایگاه راستین خود در جامعه بین الملل قرار بگیرد.»
پیامدها
به باور بسیاری از نظریه پردازان برهم ریختن خطوط قرمز و همچنین ساختار شکنی، می تواند بنیانهای اساسی یک نظام سیاسی و همچنین جامعه را بر هم ریخته و همچنین حتی موجب پاشیدگی آن هم میگردد. آن چیزی بود که در جریان فتنه سال شمسی ۸۸ توسط فتنه گران پیگیری شد.
در دوره یکساله بعد از اعلام نتایج انتخابات، سران فتنه و همچنین حامیان آن هم با بازنشر جملات، ویدئوهای درگیری، تجمعات خیابانی و همچنین بیانیهها سعی در تفکیک خود و همچنین غیره ای و همچنین به نوعی ساختارشکنی زدند. از سوی دیگر تمام مخالفان نظام در قالب یک حرکت جمعی به یک شورش و همچنین نافرمانی مدنی دعوت شدند. آن شیوه به انقلابهای رنگی در کشورهای حوزه شوروی سابق شبیه بود. در آن فتنه عمیق، اهانت به نظام و همچنین بنیانهای ان با هدف براندازی در دستور کار قرار گرفت.
با بهره بری و استفاده از شبکههای فرهنگی و اجتماعی زیرا و به درستی که توییتر، فرندفید و همچنین فیسبوک به صورت لحظهای خبرهای جدید و همچنین اطلاعات به صورت اغراق آمیز و همچنین مملو از حواشی غیرواقعی نشر یافته شده شد. در آن شبکهها حلقههای پایداری جهت جریان سازی در فضای حقیقی ساخته یا ایجاد شد و همچنین با حمایت شبکههای خبری وابسته به سرویس های جاسوسی اروپایی، جریانات با هدف براندازانی شکل گرفت.
ولی باید توجه داشت آن پایان راه نبود؛ تقویت اختلافات قومی، مشروعیت زدایی با نظام دینی از ایران، تمسخر آداب و همچنین رسوم و همچنین عقاید شهروندان و مردم شهر و همچنین موارد خیلی زیاد دیگر در آن فضا طرحریزی شد و همچنین توسط تیمهای پیشرو جهت شورش در خیابان عملیاتی شد. به مدت یکسال آن جریانات ادامه داشتند ولی باید توجه داشت در نهایت قسمت و بخش بزرگی از قوه فرهنگی و اجتماعی خواستار فروکش کردن آن خبرهای جدید جعلی و همچنین حرکتهای ناامن کننده فضای حقیقی شدند. به آن ترتیب پروژه براندازی نظام سیاسی ایران در قالب جنبش سبز، به شکست انجامید و همچنین از سوی دیگر به هویدا شدن دستهای فتنهگر و همچنین استعمارگران نیز ختم شد./گرداب