سال شمسی ۸۸ شبکههای فرهنگی و اجتماعی آرام آرام در جامعه گسترش مییافت و همچنین ما از آن موضوع غافل بودیم
سال شمسی ۸۸ شبکههای فرهنگی و اجتماعی آرام آرام در جامعه گسترش مییافت و همچنین ما از آن موضوع غافل بودیم
فرمانده سابق قوه انتظامی، ادعاها و همچنین نقلقولهایی جدید و تو و تازه در مورد وقایع بعد از انتخابات سال شمسی ۸۸ گفتن کرد. گزیده اظهارات اسماعیل احمدیمقدم در گفتوگو با وبسایت و مرکز خبرهای جدید «تاریخ انقلاب» در پی میآید: * صرف نظر از آنکه حق با چه کسی می باشد، صحبتهای آقای احمدینژاد درست بود یا آقای هاشمی رفسنجانی یا کروبی و همچنین یا دیگران، واقعیت […]
فرمانده سابق قوه انتظامی، ادعاها و همچنین نقلقولهایی جدید و تو و تازه در مورد وقایع بعد از انتخابات سال شمسی ۸۸ گفتن کرد.
گزیده اظهارات اسماعیل احمدیمقدم در گفتوگو با وبسایت و مرکز خبرهای جدید «تاریخ انقلاب» در پی میآید:
* صرف نظر از آنکه حق با چه کسی می باشد، صحبتهای آقای احمدینژاد درست بود یا آقای هاشمی رفسنجانی یا کروبی و همچنین یا دیگران، واقعیت آن می باشد که ریاستجمهور شدن آدمی مثل احمدینژاد جهت اصلاحطلبان غیرقابل تحمل بود. عمل و همچنین نوع رفتار آقای احمدینژاد در تبلیغات انتخابات ۸۴ و همچنین پس ازآن و همچنین حملاتش به آقای هاشمی، کارگزاران و همچنین دیگرانی که تمایل به آقای هاشمی و همچنین جناح چپ دارند، جهت آنها یک فاجعه بود. آنها بعد از هشت سال شمسی حکومت در دوره اصلاحات تصور میکردند کشور کاملا تمایل به سمت لیبرالیسم پیدا کرده می باشد ولی باید توجه داشت ناگهان احمدینژاد آمد.

ایشان انصافا به ما کمک میکرد؛ هیچ وقت مقابل ما نبود ولی ما احساس کردیم که اعتمادشان نسبت به ما مخصوصا با رفتارهای مجلس ششم کم شده می باشد. تقصیر اصلی گردن دوستان خودمان بود. تصور دوستان ما آن بود که در صورتی که کلمه اسلامی را از جمهوری اسلامی بردارند معظلات و مسائل و مشکلات حل میمی شود. بدتر از آن هم آن بود که جهت آن موضوع از ضدانقلاب خارج کمک گرفتند.
اسلام در ایران ریشه دارد و همچنین شهروندان و مردم شهر، بیدینی و همچنین حضور ضدانقلاب را تحمل نمیکنند.» آقای خاتمی گفت: «به آقای بهزاد نبوی گفتم فکر کردن و اندیشیدن کردن و اندیشیدن میکنید در صورتی که سراغ ضدانقلاب خارج از کشور بروید و همچنین آنها را برگردانید آنها چه میکنند؟ هیچی! تو فکر کردن و اندیشیدن کردن و اندیشیدن کردی که در صورتی که آنها بیایند تو و همچنین اکبر گنجی را مسئول میکنند؟ هنگام و زمانی که بیایند اول به خودتان میگویند سبدتان را بردارید و همچنین بروید آخر صف! خود تو ۲۵ سال شمسی ما را عقب انداختید.» آقای خاتمی گفت: «آن یکی از علتهای شکست ما بود. خیلی تلاش کردم که آن اتفاق نیفتد ولی باید توجه داشت نشد.»
* آقای احمدینژاد جهت انتخابات سال شمسی ۸۸ مکرر به من میگفت: «اجازه بدید خاتمی بیاید.» با شورای نگهبان در آن مورد صحبت کرده بود که خاتمی در انتخابات شرکت کند. میگفت بگذارید خاتمی بیاید تا در آن هم مرحله اول شکست بخورد و همچنین پروندهشان بسته می شود.
* شاخکهای اطلاعاتی ما نشان میداد که جناح وسیعی از دشمنان احمدینژاد وارد میدان انتخابات شدهاند؛ از چپها و همچنین کارگزاران گرفته تا آقای ناطق نوری و همچنین لاریجانی که به نوعی از احمدینژاد کینه به دل داشتند.
شاید آن اشخاص در انتخاب کاندیدای مورد نظر با هم اختلاف داشتند ولی باید توجه داشت در آنکه احمدینژاد نباشد با هم کاملا همعقیده بودند. نخبگان و همچنین احزاب همه علیه احمدینژاد بودند. حتی در حزبی مثل موتلفه هم مخالفینی داشت. رأی بسیاری از گروه و حزباللهیها به احمدینژاد به خاطر حُب به او نبود بلکه به آن دلیل بود که متوجه شده بودند در صورتی که به احمدینژاد رأی ندهند جناح چپ رأی میآورد. در واقع بین بد و همچنین بدتر، بد را انتخاب کردند.
* آقای موسوی بایستی و حتما تحلیل می شود. عنصر مبهمی می باشد. سوابقش بایستی و حتما مشخص می شود. او از تیم «جاما» و همچنین هواداران «حبیبالله پیمان» بود. موسوی گرایشات سوسیالیستی داشت ولی اول انقلاب معلوم نیست ناگهان چگونه وارد گروه و حزب جمهوری اسلامی شد؟! موسوی هیچوقت عنصر انقلابی نبود. مشخص نیست یک دفعه چگونه و چطوری وزیر مسائل خارجه و همچنین بعد نخستوزیر شد؟! بایستی و حتما پاسخ آن پرسش ها را پیداکنیم.
* سعید حجاریان به عنوان استراتژیست دوم خرداد طبق کتاب موج سوم دموکراسی «هانتینگتون» بود. اصلاحطلبان دستورالعملهای هانتینگتون را جهت انقلاب مخملی اجرا میکردند. یکی از دستورالعملهایش سرعت عمل و همچنین قاطعیت می باشد. او درکتابش متذکر شده در صورتی که سرعت و همچنین قاطعیت نداشته باشید، اقتدارگرایان به سرعت میتوانند بازگردند.
من آن هم دو جلد را کامل خواندهام و همچنین به دستورالعملهایش آشنایی دارم. دستورالعملها کاملا مشخص بود، اصلاحطلبان هم دقیقا طبق آن هم عمل کردند. آنها گفتند ما مشکلمان آن می باشد که اصل سرعت عمل را رعایت نمیکنیم. به همین دلیل در ۸۸ معتقد بودند آن بار بایستی و حتما سریعتر عمل کنیم.
روش افزایش سرعت آنها به آن هم شیوهای بود که آقای خاتمی صادقانه به ما گفت: «بایستی و حتما اسلامیت نظام تعطیل می شود.» حضرت آقا در دیدار با دانشجویان در ماه رمضان سال شمسی جاری فرمودند: «اسلامیت را که منکر شده بودند، جمهوریت را هم زیرش زدند.» یعنی عدم نظر آنها به جمهوریت مشخص بود. اراده و تصمیم راسخ گرفتند به هر قیمتی رأی بیاورند. ما و همچنین نهادهای امنیتی – نظامی هم با شواهد و همچنین مدارک موجود حوادث را پیشبینی میکردیم.
* جهت کنترل حوادث، جلساتی در شورای امنیت ملی تشکیل میدادیم. البته شورای امنیت کشور که کلا تعطیل بود! وزارت کشور مدتها بیوزیر بود! یعنی آقای پورمحمدی که رفت، آقای سیدمهدی هاشمی سرپرست وزارت کشور شد. بعد هم که آقای کردان آمد و همچنین داستان استیضاح ایشان پیش آمد و همچنین وزارت کشور دوباره مدتی بیوزیر بود تا آقای محصولی وزیر شدند. ولی باید توجه داشت ما در شورای امنیت ملی چه پیش از انتخابات و همچنین چه بعد از آن هم جلسات منظمی داشتیم. بعد از انتخابات که تقریبا هر روز در دبیرخانه که در واقع کمیته بحران شده بود با حضور تمام وزرا، مسئولین، فرماندهان نظامی، امنیتی و همچنین ریاست صدا و همچنین سیما جلسه داشتیم. شاید ما جلوتر از نهادهای دیگر بودیم.
* وزارت اطلاعات چه قبل از انتخابات و همچنین چه بعد از آن هم از ما پشتیبانی اطلاعاتی نمیکرد. اینجا موضوعی را به تو میگویم که تا به حال نگفتم. وزارت اطلاعات به نحوی آقای هاشمی را در جریان انتخابات ریاست جمهوری هدایت و همچنین حتی تشجیع میکرد. در آنکه آقای اژهای گروه و حزباللهی، وفادار به نظام و همچنین ضد دوم خرداد می باشد، تردیدی نیست ولی باید توجه داشت به نظر من ایشان در انتصاباتش مقداری محتاطانه عمل میکرد و همچنین آن محتاط بودن کمی برایش مشکل ساخته یا ایجاد کرد.
در جریان فتنه عدم پشتیبانی اطلاعاتی وزارت از ما کاملا مشخص بود. هیچ وقت اطلاعاتی از آنها نمیگرفتیم. در واقع وجود یک سکته خبری و همچنین جدینگرفتن ماجرا در آنجا مشخص بود. وزارت حتی در ادامه فتنه هم اطلاعات درست و همچنین دقیقی ارائه نمیکرد ولی ما از پیش از انتخابات تحرکات را رصد میکردیم. مثلا آنکه مهدی هاشمی که کمیته صیانت آراء را تشکیل داده بود و همچنین ما از جلساتش با افرادی مثل محسن آرمین، تاجزاده و همچنین بعدها بهزاد نبوی و همچنین دیگران در نیاوران مطلع بودیم.
* آقای هاشمی در انتخابات ۸۴، از ستاد انتخاباتی کل کشور و همچنین بسیاری دیگر شامل من به آن عنوان که در انتخابات مداخله کردم و همچنین سربازان حق آن کار را ندارند، شکایت کرده بود. ایشان توسط ریاست ستادش آقای مرعشی شکایتی به دادسرای نظامی کرده بود. شکایتش آن بود که من در سخنرانیام گفتهام «کارگزاران مسائل فرهنگی را فدای پیشرفت اقتصادی نموده اند و همچنین البته در اقتصاد هم دستاورد بزرگی نداشتهاند.» آقای هاشمی بعد از انتخابات خیلی عصبانی بود.
اراده و تصمیم راسخ گرفتم پیش ایشان بروم. قبل از دیدار با دفتر حضرت آقا مطابق و یکدست کردم که به آقای هاشمی چه بگویم بهتر می باشد. سیاست بیت رهبری حفظ آقای هاشمی می باشد. پیش آقای هاشمی که رفتم به ایشان گفتم تو شکایتی از من کردهاید؟ گفت: «من خبر ندارم!» خودش را به آن هم راه زد. ولی گفت به من گفتهاند که تو ۵۲ قسمت و بخش رأی آوردهای. گفتم آن آمار را وزارت اطلاعات به تو گفته می باشد. ما هم در نظرسنجیهایمان آمار داشتیم که مقدار و اندازه و میزان آرای تو ۶۲ قسمت و بخش می باشد. منتها در مرحله دوم.
به روش مثال بین هاشمی و همچنین محسن رضایی نظرسنجی کردیم که آرای آقای هاشمی ۶۲ قسمت و بخش بود یا بین هاشمی و همچنین معین، هاشمی ۵۱ قسمت و بخش بود. به آقای هاشمی گفتم در نظرسنجیای که شش ماه مانده به انتخابات در مورد آرای هشت کاندیدای مرحله اول انجام دادیم، آرای تو در میان هشت نامزد ۳۶ قسمت و بخش بود. بعد از مدتی آرام آرام آرای تو پایین آمد تا آن هم ۲۱ درصدی شد که رأی آوردید. هر چقدر که به زمان انتخابات نزدیکتر میشدیم آرای تو کاهش پیدا میکرد. هیچ وقت از ۳۶ قسمت و بخش بالاتر نبود. وزارت اطلاعات به تو نگفته می باشد که آن ۶۲ قسمت و بخش نظرسنجی جهت مرحله دوم بوده می باشد.
آن ارقام قابل استناد نیست. به هاشمی گفتم جریان فرهنگی و اجتماعی به سمت احمدینژاد رفته بود و همچنین تقصیر خود تو بود. طبیعی می باشد که بسیجیها به تو رأی نمیدهند. گفت: «چرا؟» گفتم: «فیلم دیدنی و جذاب درست کردی، پسرت مهدی اسمش را گذاشته مارمولک۲!» منظورم فیلم دیدنی و جذاب انتخاباتیاش بود. هنگام و زمانی که آن جریان را گفتم به فکر کردن و اندیشیدن کردن و اندیشیدن فرو رفت. در صورتی که یادتان باشد در فیلم دیدنی و جذاب انتخاباتی هاشمی، ایشان در میزگردی با دخترها و همچنین پسرها نشسته بود. در آنجا آقای هاشمی گریه میکند! تا ایشان گریه میکند میگویند «کات، فیلم دیدنی و جذاب خراب شد. از نو!» آقای هاشمی عصبانی میمی شود و همچنین میگوید: «یعنی چه؟ من را مسخره کردید.
مگر گریه کنم چه اتفاقی میافتد؟!» پسرش میگوید: «بابا غصه نخور ما در حال ساخت مارمولک ۲ هستیم»! (با جذاب و جالب و خنده) در آن هم دیدار به آقای هاشمی گفتم هنگام و زمانی که در فیلم دیدنی و جذاب انتخاباتیتان میگویید جهت پوشش، لخت نبودن کافی می باشد! هنگام و زمانی که حتی یک سفر استانی نرفتی و همچنین متکبرانه گفتی ما اینجا برندهایم، کاری نداریم که برویم، روشن می باشد که به بسیجیها بگوییم یا نگوییم به تو رأی نمیدهند. بسیجی دنبال آرمان امام و پیشوا می باشد. در آن هم دیدار آقای هاشمی چند بار با کنایه به من میگفت فامیلتان احمدینژاد!
گفتم من با آقای احمدینژاد نسبتی ندارم. ولی باید توجه داشت دو سه بار حرفش را تکرار کرد. متوجه شدم به شایعه فامیلبودن من با احمدینژاد اشاره میکند. به ایشان گفتم اصلا احمدیمقدم با احمدینژاد چه طوری شناسنامهای باجناق میشوند؟ جذاب و جالب و خندهدار نیست؟ همسر من اهل کردستان می باشد و همچنین ما هیچ نسبتی با آقای احمدینژاد نداریم. بچهمحل بودهایم ولی حتی یادم نمیآید او را در محل دیده باشم. در شهرداری با او آشنا شدم.
آن شایعات مال بیبیسی می باشد. البته آقای روحانی هم یک بار همین مطلب را به من گفت ولی باید توجه داشت آقای هاشمی از تو تعجب میکنم که چنین حرفی میزنید! به نظر من آقای هاشمی، آن هم فرد باهوش قبل نیست. زمانی که بررسی کردن میکنی، متوجه میشوی مطلبی را میگوید ولی باید توجه داشت بعد از مدتی مطلب غیره ای میگوید که صحبت اولش را نقض میکند. مشخص می باشد که کیاست قبل را ندارد و همچنین البته بالارفتن سن هم اثر دارد. تصور آقای هاشمی آن بود که من با احمدینژاد خیلی صمیمی هستم و همچنین دلیل روی کار آمدنش بنده هستم.
* آقای روحانی هم یک بار موضوع فامیل بودن من و همچنین احمدینژاد را مطرح کردند. زیرا و به درستی که از زمان جنگ با هم آشنا بودیم به شوخی به ایشان گفتم حاج آقا! مثل آنکه تو هم مشتری بیبیسی هستی؟! در صورتی که تلویزیون خودمان را گوش داده باشید، من سه بار در تلویزیون توضیح دادم که من هیچ نسبتی با آقای احمدینژاد ندارم. گفت من اصلا تلویزیون خودمان را نگاه نمیکنم. ارزش دیدن ندارد. معلوم نیست چه میگویند، همهاش چرت و همچنین پرت می باشد.
* آقا به ما دستور رسمی داده بود که بسیج در انتخابات حق دخالت ندارد؛ نه در نفی و همچنین نه در اثبات کاندیدایی. حتی ما در موقع انتخابات فرماندهان بسیج را به عنوان اردو به لواسان تهران بردیم ولی باید توجه داشت بدنه بسیج مردمند. ما فرمانده را میتوانیم اردو ببریم ولی باید توجه داشت بسیجی، فرد یا شخص یا نهاد نیست که به او بگوییم به آن رأی بده و همچنین به آن هم رأی نده.
* آقای خاتمی در آن هم اولین ملاقات به من گفت که یک عذرخواهی به تو بدهکارم. گفتم: «چرا؟» گفت: «رفتم خدمت آقای خامنهای، به ایشان گفتم آن آقای احمدی را که میخواهید به فرماندهی ناجا منصوب کنید در انتخابات مداخله داشته.» آقای خاتمی تعریف میکرد که آقا پاسخ داده بودند که آن هم احمدی که تو میگویید ایشان نیست، او شخص غیره ای می باشد. ایشان احمدیمقدم می باشد. مشخص بود که حضرت آقا به او گفته می باشد ولی قانع نشده می باشد ولی باید توجه داشت آن هم روز در هر حال به ظاهر از من عذرخواهی کرد.
* احمد توکلی به خود من میگفت از هاشمی نباید منتظری و همچنین از میرحسین نباید بنیصدر بسازیم.
* در انتخابات سال شمسی ۸۸ در کنار کمیته صیانت از آرا، جلاییپور هم با عنوان «پویش ۸۸» جوانان را سازماندهی میکرد. از آن هم الگوی بسیج در توجیه چهره به چهره بهره بری و استفاده میکردند. پویش ۸۸ یکی از ستادهایی بود که در آن هم جوانان را جهت تظاهرات، شبکهسازیهای میدانی میکردند. از برنامه جذاب و جالب و خوبریزی جهت هنرمندان، ساختن فیلم دیدنی و جذاب و همچنین قسمت و بخشهای دیگر توسط آنها اطلاع داشتیم.
از طرفی پیش از انتخابات جلساتی در دفتر آقای هاشمی تشکیل میشد که قسمت و بخش راهبردی در آنجا بود. آن جلسات با حضور خاتمی، هاشمی، میرحسین، ناطق و همچنین سیدحسن خمینی تشکیل میشد و همچنین برنامه جذاب و جالب و خوبریزیها در آنجا بود.
در آنجا روی یک کاندیدا با هم توافق کردند. البته ابتدا موسوی در جلسات عضو نبود، زمانی که کاندیداتوری او قطعی شد به جمعشان اضافه شد. نمایش جلسات مشخص میکرد که آنها در حال سازماندهی خواهند بود تا با تمام قوا در میدان حاضر شوند.
* در قسمتهای آخر سال شمسی ۸۷ اتاق رصد رسانهها را جهت رصد اقدامات سیاسی در ناجا تاسیس کردیم. طبیعتا بسیاری از اقدامات اصلاحطلبان در روزنامهها، رسانهها و همچنین شبکههای فرهنگی و اجتماعی آشکار بود ولی باید توجه داشت قسمت و بخش غیره ای از آن هم پنهان بود. احاطه اطلاعاتی ناجا نسبتا خوب بود. پویش ۸۸، دفتر هفت تیر و همچنین ستاد قیطریه را ناجا رصد کرد و همچنین گرفت.
از سازماندهی آنها مطلع بودیم ولی باید توجه داشت از چگونگی آن هم اطلاع نداشتیم. شبکههای آنها مبهم بود؛ آنکه چه روش پلاکارد میآورند؟ چگونه شعارها تنظیم میمی شود؟ چه روش به اشخاص میگویند آن طرف یا آن هم طرف برو؟ تمام آن مسائل جهت ما سوال بود. بعد از آنکه در پویش ۸۸ اسامی دو هزار فرد یا شخص از شبکه آنها را یافتیم شبکه میدانیشان متلاشی شد.
تمام برنامه جذاب و جالب و خوبها، فراخوانی و همچنین سازماندهی میدانی آنها از بین رفت. هنگام و زمانی که محسن آرمین و همچنین اشخاص دیگر که بیانیهها را مینوشتند، راهپیماییها را برنامه جذاب و جالب و خوبریزی و همچنین خارج و همچنین داخل را با هم مطابق و یکدست میکردند بازداشت کردیم، ضربه سختی خوردند.
* ناجا در قسمتهای آخر سال شمسی ۸۷، براساس آن تحلیلها رزمایشهایی به عنوان «آرامش و همچنین امنیت» در ظاهر جهت بازداشت دزد، فرود از آسمان و همچنین موارد دیگر در کل کشور برگزار کرد ولی باید توجه داشت هدف، موضوع غیره ای بود. آن رزمایشها اکثرا و بیشتر در شهرهایی که احتمال تهدید اکثرا و بیشتر بود، اجرا شد. رمضانزاده در یکی از جلسات خصوصیشان گفته بود آن مانورها در ظاهر جهت امنیت فرهنگی و اجتماعی می باشد ولی باطنش جهت ما طراحی شده.
* یکی از قرائن ما جهت بحران احتمالی، افزایش تردد خبرنگاران خارجی به ایران و همچنین تماسهایی که اصلاحطلبان با آن اشخاص داشتند، بود. از کلاسهایی که دختر مکگین در دوبی جهت آموزش انقلاب رنگین برگزار کرده بود کاملا خبر داشتیم. میدانستیم چه افرادی به آن هم کلاسها میروند. جهت ما روشن بود که تمام فعالیتهای خارج، داخل و همچنین واسطهها جهت آن بود که احمدینژاد نباشد، حالا میرحسین هم در صورتی که نبود، نبود.
* احمدینژاد هم اصلاحطلبان را جدی نگرفت. تحلیلش از رقیب بر اساس استقبال از خاتمی بود. خود اصلاحطلبان هم متوجه عدم قدرت خاتمی در تجمیع شدند، به همین علت بایستی و حتما کسی را انتخاب میکردند که قدرت مورد بهره بری و استفاده و نیاز ضروری در جذب شهروندان و مردم شهر را داشته باشد.
زمانی که میرحسین با حمایت رسانهها در صحنه حاضر شد استقبالهای گسترده ای از او شد. هنگام و زمانی که چند به گفته از آن استقبالها را جهت احمدینژاد بردند، از مقدار و اندازه و میزان حضور اصلاحطلبان تعجب کرد و همچنین نگران شد. ۱۰ روز مانده به انتخابات ناگهان سفرهای استانی خود را افزایش داد و همچنین هر روز به دو یا سه استان سفر میکرد. از آذربایجان اروپایی به اصفهان، از آنجا به مشهد.
* احمدینژاد به جهت موقعیتش، به اطلاعات دسترسی داشت و همچنین از شبکه فرهنگی و اجتماعی خوبی جهت ارزیابی اوضاع برخوردار بود.
* تنها تماس من با ایشان (احمدینژاد)، بعد از مناظره با موسوی و همچنین کروبی بود. زیرا و به درستی که یکی از پاشنهآشیلهای محسن رضایی جنگ می باشد. اگرچه آقا محسن جهت خودش برگ برنده حساب میکند ولی باید توجه داشت میمی شود با تا دو سوال محسن رضایی را خراب کرد. مثلا عملیات رمضان را جهت چه طراحی کردی و همچنین چرا بچههای شهروندان و مردم شهر را به کشتن دادی؟ یا مثلا در عملیات کربلای ۴ و همچنین از آن جور سوالها. قبل از مناظره به آقای احمدینژاد زنگ زدم و همچنین گفتم دفاع مقدس در ذهن شهروندان و مردم شهر تقدس دارد، آن را در خط قرمز بگذارید و همچنین وارد آن حوزه نشوید. به آقا محسن هم میخواهم بگویم حالا در حوزهی سیاسی هر چه میخواهید همدیگر را بزنید ولی باید توجه داشت تقدس جنگ را از بین نبرید.
* سال شمسی ۸۸ شبکههای فرهنگی و اجتماعی آرام آرام در جامعه گسترش مییافت و همچنین ما از آن موضوع غافل بودیم و همچنین احاطهای به آن هم نداشتیم. چپها از شبکههای فرهنگی و اجتماعی مانند فیسبوک، توییتر و همچنین … جهت پیشبرد برنامه جذاب و جالب و خوبهایشان به خوبی بهره بری و استفاده میکردند و همچنین ما اصلا روی آن هم برنامه جذاب و جالب و خوبریزی نکرده بودیم.
* در سال شمسی ۸۸ امکانات و همچنین آمادگی ما جهت مواجهه با آن هم اتفاقات کافی نبود یعنی وسعت اتفاق را به آن مقدار و اندازه و میزان پیشبینی نمیکردیم. در واقع پیشبینی آن هم کمی سخت بود.
* ما نیت و اراده برخورد با تجمعات را نداشتیم. مکرر در دبیرخانه جلسه داشتیم. هر شب سردار رجبزاده فرمانده تهران تا سه نصف شب به گفته یک به یک خیابانها را به من میداد. استدلال و همچنین استنباط من آن بود که آنها دنبال بهانهای از برخورد قوه انتظامی خواهند بود زیرا و به درستی که آقای هاشمی مرتب در مصاحبهها میگفت در صورتی که چهل میلیون فرد یا شخص شرکت کنند واقعا رأی شهروندان و مردم شهر بررسی کننده و پروهشگر میمی شود. یعنی احمدینژاد شکست میخورد. مرتب تاکید میکرد مشارکت واقعی یعنی چهل میلیون. آن هم زمان چهل میلیون یعنی شرکتکردن ۸۵ قسمت و بخش از شهروندان و مردم شهر در انتخابات. در حالی که بایستی و حتما از آقای هاشمی پرسید آخر تو که خودت ۸ سال شمسی مسئول بودی، چه زمانی ۸۵ قسمت و بخش از شهروندان و مردم شهر در انتخابات شرکت کردند؟
* اصلاحطلبان با بهره بری و استفاده از واژه مشارکت بالا و همچنین زیرا و به درستی که علاقهمند به حضور قسمت و بخش خاکستری بودند جماعت خودشان را بسیج میکردند. ما هم گفتیم خوب می باشد که ما هم از واژه مشارکت بالا بهره بری و استفاده کنیم تا گروه و حزباللهیها هم شرکت کنند و همچنین همه بیایند.
* طرفداران موسوی ۲۳ خرداد مقابل دفتر او در خیابان فاطمی و همچنین ولیعصر تجمع کردند و همچنین آن هم شب چند اتومبیل را آتش زدند. دو روز بعد یعنی ۲۵ خرداد به استناد فیلم دیدنی و جذابها و همچنین به روش جداسازی بلوکها و همچنین شمارش نفرات، جمعیتی حدود ۳۵۰ تا ۵۰۰ هزار فرد یا شخص حضور داشتند ولی باید توجه داشت چپها با مبالغه، حضور دو یا سه میلیون فرد یا شخص را اعلام کردند.
حتی در صورتی که دو میلیون فرد یا شخص هم بودند، خیلی غیرمنتظره نبود. موسوی در تهران حدود دو میلیون و همچنین سیصد یا چهارصد هزار رأی آورده بود، تعدادی که شرکت کردند یکپنجم افرادی بودند که به او رأی دادند. آن تعداد هم در آن هم هفته به مرور کاهش یافت به طوری که جمعیت آنها در تجمع مقابل صدا و همچنین سیما ۵۰ هزار فرد یا شخص بود. تاجزاده و همچنین چند فرد یا شخص دیگر اعتراف کردند که ساعت ۴ بعد از ظهر روز انتخابات، ما با کمیته صیانت از آرا و همچنین با توجه به آماری که از استانها البته به غیر از استان اردبیل جمع میکرد، متوجه شدیم که موسوی باخته می باشد.
حالا آرای اردبیل هم نهایت یک یا دو قسمت و بخش نتایج را بالا و همچنین پایین کند. تاجزاده میگوید به آقای خاتمی به گفته باخت را دادیم. خاتمی گفت به موسوی نگویید، روحیهاش خراب میمی شود. بلند شوید با هم پیش میرحسین برویم. پیش میرحسین رفتیم و همچنین پیروزیاش در انتخابات را تبریک گفتیم و همچنین گفتیم از اینجا به بعد هم دیگر بعید می باشد که نتایج تغییر کند. چند دقیقه بعد هم وبسایت و مرکز خبرهای جدید کلمه سبز اعلام پیروزی کرد. موسوی هم ساعت ۱۱ شب مصاحبه کرد که من با رأی بالا قطعا پیروز انتخابات هستم! یعنی موسوی بنده خداوند تبارک و تعالی را در چاله انداختند.
تجمعات ۲۳ خرداد پراکنده بود و همچنین شب در خیابانها، میادین سعادت آباد، نور، ونک و همچنین جاهای دیگر تجمع میکردند، آتش روشن میکردند و همچنین تخریب میکردند. ولی باید توجه داشت راهپیمایی بزرگشان را بیست و همچنین پنجم گذاشتند. بیانیهنویسشان هم مجید انصاری بود. در جلسه دبیرخانه که آن هم روز برگزار شد اراده و تصمیم راسخ گرفتیم که با اغتشاشگران برخورد کنیم و همچنین در صورتی که کسی بینظمی یا اخلال عمومی ساخته یا ایجاد کرد را دستگیر کنیم. ما به آنها ابلاغ کردیم که اجازه تجمع ندارید. بعد مجمع بیانیه داد و همچنین لغوش کرد.
* روز ۲۵ خرداد آقای تابش نماینده مجلس طبق رفاقتی که از قدیم با من داشت، با من تماس گرفت، گفت میمی شود ما همراه آقای خاتمی به تجمع برویم یا نه؟ گفتم من توصیه نمیکنم که آقای خاتمی برود زیرا و به درستی که بالاخره آن تجمعات غیرقانونی می باشد و همچنین جرم و جنایت محسوب میمی شود. گفت نه، ما میخواهیم جلوی مسجد صاحب الزمان در خیابان آزادی، آقای خاتمی با یک بلندگو روی وانت به شهروندان و مردم شهر بگوید بروید منزل و خانههایتان.
گفتم من آن را هم توصیه نمیکنم. در صورتی که میخواهد در مسجد صحبت کند اشکالی ندارد ولی بیرون مسجد را توصیه نمیکنم. گفت حالا بایستی و حتما چه کار کنیم؟ حاج آقا قول داده می باشد که برود، برایمان خیلی بد می می شود. حالا تو یک کاریش بکن ولی نم می شود که ما نرویم. گفتم خب باشد. حالا یک کاریش میکنیم. یک تیم اسکورت به او دادیم، آنها هم از مسیری خاتمی را بردند که در ترافیک بیفتد. خاتمی هم تماس گرفت و همچنین گفت من در راهبندانم و همچنین دیگر نمیرسم! بعد هم به بهانه آنکه اینجا خطرناک می باشد دستور داد که برگردند.
آقای خاتمی خیلی زیرک می باشد و همچنین حواسش کاملا جمع بود. آقای خاتمی نیتش از ابتدا آن بود که نرود. با هماهنگیای که با ما کرد مشخص شد که تنها و فقط میخواست یک صورت ظاهری و همچنین بهانه درست کند که شرکت نکند. از آن هم ابتدا یک احتیاطهایی داشت. مثلا همین که کلمه جنبش سبز را به کار نبرد و همچنین از آن هم ابتدا حسابش را از آنها جدا کرد. واژه تقلب را هم به کار نبرد تا راه گریزی جهت خودش گذاشته باشد یا مثلا به آقا حمله نکرد. یک خطوط قرمزی جهت خودش گذاشت که در حال حاظر آن هم خطوط قرمز، او را با کروبی و همچنین موسوی متمایز میکند.
در صورتی که بخواهیم یک جمعبندی کنیم حتی میتوانیم بگوییم که مواضع، اقدامات و همچنین رفتارهایش از هاشمی هم بدتر نبوده می باشد ولی خب شکی نیست که اینها همه در پشت صحنه با هم مطابق و یکدست بودند و همچنین به نظر من در صورتی که عقل دست خاتمی بود پیشامد جدید را زودتر جمع میکرد. ولی دیگر کار از دست اینها هم خارج شده بود.
* تا روز ۳۰ خرداد اتاق جلسات هاشمی، ناطق، سیدحسن خمینی و همچنین خاتمی برقرار بود. حالا بعدا هم موسوی را ملحق کرده بودند. معلوم می باشد آنجا در سطح کلان فکر کردن و اندیشیدن کردن و اندیشیدن و همچنین اراده و تصمیم راسخگیری میکردند. آقای ناطق بعدا به من گفت خداوند تبارک و تعالی وکیلی من دیگر بعد از انتخابات در جلسات اینها شرکت نکردم و همچنین حسابم را جدا کردم. تا قبلش جهت آنکه موسوی بیاید و همچنین احمدینژاد را کنار بزنیم با اینها مطابق و یکدست بودم ولی بعد از آن رفتارها دیگر با آنها مطابق و یکدست نبودم.
* اینها سه تشکل داشتند؛ یک تشکل مهدی هاشمی که جهت تخریب بود که آن هم را با حمزه کرمی در دفتر هیئت امنای دانشگاه آزاد راه انداخته بودند؛ اراذل و همچنین اوباش، تخریبها و همچنین لشکرکشیها را ساماندهی میکردند. یک تشکل دیگر پویش ۸۸ بود که جلاییپور به عهده داشت. ستاد جوانان که ساماندهی خوشهای و همچنین در واقع سازماندهی شبکهای را در کف خیابان ها میکردند؛ پلاکاردها، پوسترها و همچنین شعارها را سازماندهی میکردند.
* ما اطلاعات فریب میدادیم که تظاهرات در فلان نقطه برگزار خواهد شد ولی باید توجه داشت میدیدیم که هیچ کسی نمیرود. معلوم میشد که یک شبکه مطمئنی دارند که تنها و فقط از طریق گوشی موبایل و همچنین اساماس هدایت نمیشوند و همچنین تجمعات در آن هم جایی که مشخص شده برگزار میشد.
آنها هم هنگام و زمانی که کروبی یا موسوی میخواستند به تجمعات بروند اطلاعات فریب میدادند. ولی ما از آنکه تیم حفاظت آنها کدام منطقه را چک میکنند، متوجه میشدیم محل تجمعشان کجاست. آنها از شبکههای فرهنگی و اجتماعی خیلی خوب بهرهبرداری میکردند ولی ما در ارتباط و رابطه با فیسبوک و همچنین شبکههای مجازی خیلی توجیه نبودیم.
* کروبی بنده خداوند تبارک و تعالی بازی خورد. اکثرا و بیشتر، غرورش او را به میدان آورد وگرنه آنها نیت و اراده حمایت از او را نداشتند و همچنین اصلا در بازی آنها هم نبود.
* صبح ۲۵ خرداد حدود ساعت ۱۱-۱۲ که جلسه شورای امنیت ملی بود، آقای عزیز جعفری به من زنگ زد و همچنین یکسری توصیههایی کرد. مسئولیت به ما داده شده بود، نه به سپاه. یعنی همچنان موضوع انتظامی بود و همچنین هنوز امنیتی نشده بود. ایشان گفت آقای احمدیمقدم، امروز جهت تو یک دو راهی سخت می باشد.
در تاریخ اسم تو میماند و همچنین راجع به تو قضاوت میمی شود. نباید بگذاری اینجا تجمعی شکل بگیرد. یکی دو فرد یا شخص دیگر و همچنین شاید آقای طائب هم به من زنگ زدند. احساس کردم که شاید آقا نظری دارد که مستقیم به من نمیگویند و همچنین دارند از کانالهای غیره ای به من میفهمانند. البته رویه ما با ایشان پیامهای آن شکلی نبود. اراده و تصمیم راسخ گرفتم به آقای حجازی در دفتر بیت زنگ بزنم. حدود ساعت۱۲:۳۰ به ایشان زنگ زدم و همچنین گفتم آقای جعفری و همچنین دیگران به من زنگ زدند. آیا تو از آنجا اشارهای میکنید که من بدون واسطه و غیر مستقیم بفهمم یا خیر؟ آقای حجازی هم اینطور نیست که از خودش چیزی بگوید.
در صورتی که جملهای از آقا داشته باشد را میگوید. در دفتر معمولا همه آقایان اینطوری خواهند بود، یعنی رویه دفتر اینگونه می باشد. یا دستوری دارند و همچنین از رویش میخوانند یا میگویند میپرسیم و همچنین به تو میگوییم. آقای حجازی گفت در حال حاظر نزدیک اذان می باشد، من سر نماز از آقا میپرسم و همچنین به تو خبر میدهم. یک ساعت بعد به من زنگ زد و همچنین بلافاصله و همچنین سراسیمه گفت آقا فرمودهاند آقای احمدیمقدم خودش آدم عاقلی می باشد و همچنین فرماندهی میدان هم دست ایشان می باشد. هرگونه که مصلحت میبیند خودش عمل کند.
یعنی ما هیچ توصیهای نداریم. خود تو فرماندهاید و همچنین میدانید. موضوع کاملا روشن شد. من هم آقای رادان را فرستاده بودم و همچنین نیروهایمان هم در میدان بودند. تیپ یگان ویژه را در مسیرها مستقر کردیم. بنا را بر آن گذاشته بودیم که اصلا اجازه ندهیم تجمع شکل بگیرد تا آنکه آقای رادان حدود ساعت سه به من گفت در میدان انقلاب جمعیت سرازیر شده و همچنین دارند می آیند. گفتم جلویشان را بگیر. گفت اصلا نمیمی شود.
نیمساعت بعد گفت شاید چهل هزار فرد یا شخص جمعیت اینجا خواهند بود. هر لحظه هم اضافه میشوند. گفتم پس درگیر نشوید. تنها و فقط نیروها را به پیادهروها بیاورید. هر کاری میخواهند بکنند، بکنند ولی نگذارید تشنج و همچنین درگیری بشود. تنها و فقط امنیت تظاهرات را برقرار کنید. بچههای گروه و حزباللهی هم جمع شده بودند و همچنین شعار میدادند. گفتم یک وقت بچههای گروه و حزباللهی حمله نکنند و همچنین گزکی دست اینها بدهند.
* صبح آن هم روز زنگ زدم به شیخ اقتدار و قدرت علیخانی که نماینده مجلس بود گفتم شیخ اقتدار و قدرت! تو که آدم عاقلی هستی برو بگو فردا همهتان را دستگیر میکنند. اینجا دیگر محل برخورد می باشد، اراده و تصمیم راسخ آن می باشد. در صورتی که فردا مجمعیها همه زندان رفتند گلهمند نباشید.
بعدش زنگ زد گفت من مطابق و یکدست کردم و همچنین در حال حاظر مجمع بیانیه میدهد که به راهپیمایی نیایند. البته بیانیه هم دادند ولی الکی و همچنین آبکی بود. تنها و فقط جهت آن بود که خودشان را تبرئه کنند. واقعا ترسیده بودند و همچنین شاید عمده شخصیتهایشان هم نیامدند. یک جوری سُر خوردند و همچنین دَر رفتند. گفتند زیرا و به درستی که غیرقانونی می باشد نیامدند.
* تا عصر، قسمت و بخش اعظم راهپیمایی تا جلوی دانشگاه صنعتی شریف بود. بعد از اتمام تجمع، جمعیت که عمدهشان هم از شمال شهرستان آمده بودند در حال پراکنده شدن بودند و همچنین به سمت شمال شهرستان برمیگشتند، جلوی پایگاه بسیج ایستادند، دعوا و همچنین درگیری درست کردند. بچههای پایگاه هم از داخل درب را بسته بودند و همچنین تعدادیشان رفته بودند بالای پشت بام. بالاخره اغتشاشگران به پایگاه حمله میکنند.
بچههای بسیج هم یکی دو تا تیر شلیک میکنند. قبلا قرارگاه ثارالله ابلاغ کرده بود. از سال شمسی ۷۰ یا ۷۱ که در درگیریهای مشهد، کلانتری آنجا سقوط کرد، شورای امنیت ملی ابلاغ کرد که زیرا و به درستی که مقرهای نظامی نباید سقوط کنند، در صورتی که در معرض سقوط بودند حق تیراندازی دارند.
بسیجیها هم افرادی را با تیر زدند که آمده بودند داخل حیاط یا از روی نرده داشتند داخل حوزه بسیج میشدند. آخر سر هم ما نیرو فرستادیم و همچنین آن هم صحنه را کنترل کردیم ولی آتشسوزی، کشته و همچنین زخمیشدن، صحنههای بدی ساخته یا ایجاد کرد. در مجموع میتوانیم بگوییم آن هم روز منهای آن یک پیشامد جدید، موضوع امنیتی غیره ای نداشتیم.
* در فیلم دیدنی و جذابهای هوایی روز قدس به دلیل آنکه جمعیت در میدان فلسطین یا میدان ولیعصر از هم جدا میشدند تعدادشان قابل تفکیک و همچنین شمارش می باشد. حدود سهپنجم جمعیت جهت خواندن نماز میروند و همچنین دو پنجم دیگر نماز نمیخوانند. یعنی اهل نماز و همچنین روزه نبودند.
* آقا وظایف را به دست کمیته ویژهای که در دبیرخانه تشکیل شده بود، سپرده بودند. نتایج جلسات هم هر روز بعد از جلسه جهت ایشان به گفته میشد. افراد کمیته بنده، آقای جلیلی، وزیر کشور، وزیر اطلاعات، فرمانده سپاه، آقای طائب، آقای ضرغامی ریاست صدا و همچنین سیما، دادستان تهران آقای مرتضوی و همچنین آقای رئیسی بودند. بعضی اوقات هم من سردار اشتری را همراهم میبردم.
* آقا در جایگاهی خواهند بود که از کانالهای متنوع و گوناگون و مختلف اطلاعات رسمی، دیپلماتیک و همچنین مردمی به ایشان میرسد. ایشان بیشترین اطلاعات را دارند، البته بعضی وقتها کثرت اطلاعات موجب تزاحم می باشد و همچنین انسان را در جمعبندی دچار مشکل میکند ولی باید توجه داشت ایشان ذهن منظمی دارند و همچنین کثرت اطلاعات نظم ذهن ایشان را به هم نمیزند.